آغاز تعطیلات + کارایی که امروزا دیوونه بار دنبالشونم
های:) شاید برای این دیر باشه اما .... چند روز میشه که تعطیلات شروع شده و من بیکار داخل خونم و انگاری پوسیدم اینجا خوب خوب از روز اخر مدرسه شروع میکنم ((انگار نه انگار که روز اخره انگار اواسط سال تحصیلی بود برای هیچکس مهم نبود که تا 3 ماه همدیگرو نمیبینن منم با حدیث مثل هر روز ساده خداحافظی کردم و به خونه اومدم از خوشحالی به خودم نمیگنجیدم حوصله گوشی رو ندارم و معمولا با کامپیوترم* مثل الان* بابام گفت که اگه جبران کرده باشم برام هدفون جدید میگیره*هندزفری قبلیم ترکیده* و منم منتظر تا اعلام نتایج)) نتایج و سه روز پیش اعلام کردن و منم که وارد سایت پادا شدم ببینم نمرم چنده اوه مای...